به منظور تعیین پایداری فنوتیپی و سهم اجزای عملکرد در پایداری فنوتیپی عملکرد دانه، 21 ژنوتیپ نخود در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط آبی و دیم در دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه به مدت 4 سال، با فاصله ردیف های 50 سانتی متر، فاصله بوته در ردیف 10 سانتی متر و عمق بذر حدود 5 سانتی متر مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه واریانس مرکب به روش ناپارامتری تفاوت بسیار معنی داری بین ژنوتیپ ها و اثر متقابل ژنوتیپ × محیط نشان داد که بیانگر وجود تنوع ژنتیکی و امکان انتخاب ژنوتیپ های پایدار بود. در داده های اصلی فرض صفر مبنی بر تساوی پایداری ژنوتیپ ها در سطح احتمال 5 درصد رد شد 32.7)=21، 0.05 c2 و Szi (1)=68.62 و Szi (2)=881.5). این شاخص ها بیانگر آن هستند که ژنوتیپ ها دارای سازگاری متفاوت برای شرایط آبی و دیم هستند. سازگارترین و پایدارترین ژنوتیپ آن است که Si (1) و Si (2) در آن حداقل باشد. نظر به اینکه Si (1)=Si (2)=0 به معنی حداکثر پایداری است. لذا رقم Filip 92-9 C (شماره 8) دارای حداکثر پایداری برای شرایط آبی و دیم می باشد و پس از آن به ترتیب ژنوتیپ های شماره 10، 12، 14، 17 و 19 قرار گرفته اند. در این بررسی پایداری عملکرد دانه در نخود با تعداد غلاف در بوته و وزن دانه همبستگی بالایی داشت. ارزیابی همزمان عملکرد دانه و پایداری عملکرد با پارامتر مجموع رتبه کنگ نیز نشان داد که ژنوتیپ Filip 92-9 C مطلوب ترین رقم از نظر عملکرد و پایداری می باشد.تجزیه مولفه های پایداری فنوتیپی با استفاده از شاخص Ci نشان داد که وزن دانه و تعداد دانه در بوته بیشترین مقدار و تعداد بوته در واحد سطح و تعداد غلاف در بوته کمترین مقدار را دارند، این مساله بیانگر این است که ناپایداری عملکرد عمدتا ناشی از وزن دانه و تعداد دانه در بوته می باشد در حالی که تاثیر تعداد بوته در واحد سطح و تعداد غلاف در بوته کمتر است. از آن جایی که تعداد بوته در واحد سطح دارای مقدار Ci منفی بوده و به میزان زیادی توسط صفات دیگر جبران می شود (کوواریانس منفی) می توان نتیجه گرفت که این صفت بیشترین سهم را در پایداری فنوتیپی عملکرد دانه داشته است. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که برای اصلاح پایداری فنوتیپی در نخود بایستی انتخاب بر اساس تعداد بوته در واحد سطح و پس از آن تعداد غلاف در بوته صورت گیرد.